زخم

ساخت وبلاگ
یک دنیا حرف برای گفتن دارم...

یک دنیا درد...

اما همیشه مردی تاریک  و سیاه درون قلبم و در گوشه کنار بغضهایم ریسمانی دارد.. که دور گلویم پیچیده است... و هر از گاهی کمی آنرا سفت می کند تا راه نفس کشیدنم بند بیاید.. قلبم تند تند بزند.. و من مجبور شوم دست و پا بزنم... و حرف زدن از یادم برود...

 

پ ن: جراحی لثه خیلی درد داره... بعد از 4 روز صحبت نکردن از دیروز تونستم حرف بزنم :) چقد سخته سکوت کردن .

بهانه......
ما را در سایت بهانه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : badbordeha بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 1:47