شطرنج

ساخت وبلاگ

مثل لحظه آخر شطرنج یا مات میشی یا تک تک خانه هایی که ویران کردی رو باید بچرخی تا بتونی پات بگیری...

اگر کشتی گیر نبودم میتونستم شطرنج باز خوبی باشم... هر وقت این رو میگفتم لبخندی میزدم .. یه نگاه معنی داری هم به دستهام میکردم... و مهره های شطرنج رو میچیدم...

دلیلش رو بهتون بگم.... وقتی یه ورزشی کار میکنی که زمانبندیش محدوده یاد میگیری یا کلا حمله کنی یا کلا دفاع .. یاد نمیگیری صبور باشی.. یاد نمیگیری مثل قطره های آب صخره های سخت رو بشکافی...
دوست داری سریع بدست بیاری و از دست ندی... برای همین وقتی از دست میدی خیلی سخت و جان سوز هستش...

خوابگاه بودیم... 15 سال پیش..پسری بود قهرمان شطرنج ایران.. بازی میکردیم باهم لابلای حکم و شلم بچه ها در هیاهوی صداهایی که هم اتاقیا مثل یک فستیوال نعره کشی که راه انداخته بودن درست مانند اون کلیپ مشهور کریم تو مسلمون نیستی.... و اونجا بود واقعا فهمیدم کریم هایی که دست حریف رو می بُرَّن ولی برگه دارن واقعا مسلمون نیستن...
آروین اون قهرمان شطرنج شروع کرد به تغییر موقعیت سربازها .. حرکت کردم... حرکت کرد... در یک چشم بهم زدن حرکتی آکروباتیک انجام داد و سربازم رو بدون اینکه زاویه به زاویه بشیم سرنگون کرد... خواستم بگم آروین تو مسلمون نیستی گفت این حرکت اسمش آنپاسان هستش... قبولش کردم... و ادامه دادم..

ترسیدم از مات شدن .. سریع چند حلقه دفاعی دور شاه درست کردم.. به زعم خودم چیدن مهره ها دورش و مراقبت کردن بهترین راه حفاظت کردن از شاهه..

ولی یهو دیدم اسبش پتکو پتکو کنان اومد جلو و در یک حرکت شاه من کیش شد... و از اونجایی که با مهره های خودم دورش رو احاطه کرده بودم راه فراری براش نمونده بود و شاه با ابهت من واژگون شد... مات و سپس مبهوت شدم...

زندگی هم همینه... رفیقات.. معشوقه هات... آرزوهات... هر کدومشون رو بخوای زیادی محافظت کنی بد از دست میدی... بد ....

به این ماتی که من شدم میگن #مات مختنق
فکر نمیکردم تو مات مختنق بلد باشی ولی بلد بودی... هنوز امید دارم دوباره مهر هامونو بچینیم و بازی کنیم...


بهرحال شطرنج بازی کنید تا یاد بگیرید برای بردن باید صبور باشید...

بهانه......
ما را در سایت بهانه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : badbordeha بازدید : 75 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:15